راه پارسی؛ سفری با دوچرخه در دل تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی

سفر«راه پارسی به پایان رسیده، اما خاطراتش همچنان زنده‌ است؛ سفری با دوچرخه در دل تاریخ و زبان فارسی که قصه‌ای از فرهنگ، ادبیات و انسان‌های سرزمین‌های ازبکستان، تاجیکستان ، افغانستان و ایران را روایت می‌کند.

میراث آریا: سید عزت‌الله موسوی، کاوشگر و رکاب‌زن ایرانی، سفر «راه پارسی» را با دوچرخه از ازبکستان آغاز کرد و پس از عبور از تاجیکستان و افغانستان، وارد ایران شد تا در نهایت به توس، زادگاه حکیم فردوسی، برسد. این مسیر برای او سفری عمیق و بی‌نظیر در دل تاریخ، فرهنگ و ادبیات فارسی و تجربه‌ای منحصر به فرد از ارتباط انسان با میراث فرهنگی سرزمین‌های فارسی‌زبان بود.

موسوی در گفت‌وگو با میراث آریا، با بیان جزئیات دقیق، خاطرات بخش‌های مختلف سفر، دشواری‌ها، لحظات الهام‌بخش و پیام‌های فرهنگی و اجتماعی این مسیر را بازگو کرد. او با نگاهی موشکافانه تصویری زنده و ملموس از راه پارسی ارائه می‌دهد تا مخاطب را با خود همراه کند.

او درباره چگونگی آغاز این راه گفت: این سفر از یک تجربه‌ شخصی شکل گرفت. 15سال پیش وقتی فهمیدم بیمار هستم، یک روز معمولی ناگهان به نقطه‌ای عمیق از زندگی‌ام تبدیل شد. جواب آزمایش و تشخیص پزشک مانند زمین‌لرزه‌ای تمام باورهایم را لرزاند. اما همان روز، در میان شلوغی بازار کرج جمله‌ای در ذهنم شکل گرفت: خب که چی؟ من بیمارم، اما چرا باید همین‌جا ببازم؟

موسوی تصریح کرد: این نقطه باعث شد کوهنوردی را شروع و بعد از مدتی هم دوچرخه‌سواری را تجربه کنم. اولین سفرم با دوچرخه به شمال کشور وقتی که قوهای مهاجر در تالاب چرخ می‌زدند، لحظه‌ای از آرامش را برایم رقم زد.

او توضیح داد: صبح زود کنار تالاب ایستاده بودم. سایه قوها مثل تکه‌های نور روی آب حرکت می‌کرد. آنجا بود که به خودم گفتم زندگی ادامه دارد و من می‌توانم دوباره از نو آغاز کنم. این تجربه، سکوی پرتابم برای سفرهای طولانی‌تر شد.

از ازبکستان تا تاجیکستان

این دوچرخه سوار بیان کرد: سفر رسمی راه پارسی از چاچ (تاشکند امروزی) آغاز شد؛ شهری که در شاهنامه فردوسی به آن اشاره شده است. از همان ابتدا حس کردم که این راه سفری است در دل تاریخ و فرهنگ. کوچه‌ها، بازارها و خانه‌های تاریخی، بازتابی از دوران شکوفایی علم و تمدن در این سرزمین بودند.

او بیان کرد: پس از تاشکند، مقصد بعدی سمرقند بود؛ شهری که تاریخ در هر گوشه آن تنیده شده است. از کوچه‌ها، بازارها و بناهای تاریخی بازدید کردم و دیدم که چگونه فرهنگ و زبان فارسی در زندگی روزمره مردم هنوز جاری است. دیدن چهره مردم و شنیدن حرف‌هایشان، تجربه‌ای عمیق‌تر از هر کتاب تاریخی بود.

موسوی اضافه کرد: سپس سفر مرا به آرامگاه رودکی، پدر شعر فارسی و موسیقی‌دان بزرگ، رساند. قبر ساده رودکی به من یادآوری کرد که ارزش واقعی نه در ظاهر و تجمل، بلکه در اثر و میراث جاودانه است. رودکی شاعری بود که با نغمه‌های دلنشین، تاریخ و فرهنگ را به نسل‌های بعد منتقل کرد.

او توضیح داد: پس از ازبکستان، وارد تاجیکستان و پایتخت آن، دوشنبه، شدم. بازدید از کتابخانه ملی تاجیکستان و دیدن روش‌های آموزش و کتابداری، تجربه‌ای بی‌نظیر بود. این کتابخانه‌ها نشان می‌دهند زبان و ادب فارسی همچنان پلی میان نسل‌ها و مرزهاست. وقتی کتاب‌های تاریخی و کلاسیک را می‌بینی، متوجه می‌شوی که میراث ما زنده و هنوز با زندگی مردم عجین است.

سپس موسوی به افغانستان رسید و با دشواری‌های مسیرهای کوهستانی، شرایط سخت آب و هوا و کمبود اینترنت مواجه شد. او درباره این مرحله گفت: عشق به ناصر خسرو و ارادت مردم محلی به او انگیزه‌ای برای ادامه مسیر شد. مردم بدخشان، ناصرخسرو را بیشتر به عنوان حافظ قرآن و عالم بزرگ می‌شناختند تا شاعر.

این دوچرخه سوار بیان کرد: در ادامه مسیر به مزار شریف رفتم، شهری که به اعتقاد اهل تسنن آرامگاه امام اول شیعیان در آن واقع شده است. بعد از آن از مسجد کبود بازدید کردم که محلی بود برای برگزاری مراسم و جشن‌هایی مثل جشن نوروز.

پس از افغانستان، سفر موسوی وارد ایران شد و تربت جام، تربت حیدریه و روستای کدکن را طی کرد. او از کتابخانه‌ها، آرامگاه‌ها، آسیاب‌ آبی تاریخی و مدارس روستایی بازدید کرد. نیشابور، زادگاه عطار و خیام، و توس، محل آرامگاه فردوسی، نقطه اوج سفر موسوی بود؛ جایی که فرهنگ و تاریخ ایران با زندگی مردم عجین شده بود.

او در این باره گفت: مردم نیشابور و توس با تاریخ و فرهنگ خود زندگی می‌کنند. در کوچه و بازار، نشانه‌های از گذشته پرشکوه این سرزمین دیده می‌شود و مردم با علاقه و احترام به آن نگاه می‌کنند. صحبت با آن‌ها و شنیدن خاطراتشان درباره بزرگان ادب و فرهنگ، مثل عطار و خیام، لحظاتی الهام‌بخش بود.

سفر طولانی موسوی با مشکلات جسمی، مسیرهای سخت، شرایط آب و هوایی در توس به پایان رسید. او درباره سختی‌های مسیر گفت: گاهی مسیر کوهستانی افغانستان آن‌قدر دشوار بود که رکاب زدن تقریباً غیرممکن می‌شد، اما عشق به فرهنگ، احترام به تاریخ و ارتباط با مردم، انگیزه‌ای برای ادامه مسیر بود.

موسوی با بیان اینکه راه پارسی فرصتی بود برای انتقال پیام‌های فرهنگی و اجتماعی، احیای هویت ملی، گرامیداشت زبان و ادب فارسی، ترویج کتابخوانی و شناخت تاریخ و تمدن، افزود: سفر، سرمایه‌ای است که هرگز از بین نمی‌رود. هر لحظه، هر مسیر و هر دیدار می‌تواند چراغی باشد برای روشن کردن مسیر زندگی و الهام‌بخش قلب و ذهن ما.

او در پایان به جوانان توصیه کرد که بخشی از وقت و منابع خود را به سفر اختصاص دهند. چرا که این سرمایه‌گذاری راهی برای رشد ذهن، شناخت ارزش‌ها و زندگی آگاهانه و پلی است برای درک جهان، ارتباط با دیگر انسان‌ها و تجربه زندگی واقعی.

انتهای پیام/

کد خبر 1404091500957
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha